دیشب خواب دیدم رفته بودم آموزش و پرورش! وقتی اومدم بیرون دنبال کت ام میگشتم انگار قبل از ورود باید کتها رو تحویل یکی میدادیم . به اون یارو گفتم کت من اونه ولی فهمیدم کتم دست خودمه اونها آخرین کتی رو که دستش بود و من گفتم مال منه انگار صاحبشو میشناختن و منو شماتت کردند. دنبال راه خروج از اون محل بودم کوچه های پیچ در پیچ و طولانی . در یه خونه باز شد آدرس رو از جوانی پرسیدم اول جواب واضحی نداشت بعد یه راهنمایی مختصری کرد و گفت باید از اون ور بری. یه دبیرستان تعطیل شده بود و دبیرستانی ها داشتند میومدند بیرون!
خوابهاورویاهای یک آدم معمولی درشبهای تار...برچسب : نویسنده : 6madamy8 بازدید : 79