ساعتی پیش خواب دیدم در مکانی میخواهیم عبور کنیم ظاهراً کوچه ای در محلات قدیمی شهر . کنار کوچه حدود ده متر پایینتر رودخانه عمیقی رد میشد که دور و برش سبزه هم بود زیبا بود ولی خطرناک مردم هل میدادند و به زور مراقب بودم تا پرت نشم پایین . سوار وسیله ای بودم مثل اتوبوس روباز یا موتورسیکلت عمومی . از کوچه های تنگ رد میشد یه کوچه که مسقف هم بود کمی آب سطحشو گرفته بود انگارقبلا هم از اونجا ردشده بودیم ولی سطح آب پایینتر اومده بود . پیراهن تنم نبود کوله ای بر دوش داشتم و گویی ترک موتور نشسته بودم چند دختر و پسر با اوضاع ناجور اختلاط میکردند! بخوانید, ...ادامه مطلب