خوابهاورویاهای یک آدم معمولی درشبهای تار

متن مرتبط با «آمپول» در سایت خوابهاورویاهای یک آدم معمولی درشبهای تار نوشته شده است

۱۹۹ - توزیع آمپول

  • چندشب پیش خواب دیدم تو راه پله های بین دو طبقه یه اتاقک کوچک بود چند نفر تو پله ها توصف بودند منو یکی دیگه تو اون اتاقک داشتیم آمپول بین اونا توزیع میکردیم از جیب بغل کت درشون میاوردم یکیشون رو صندلی کناروچسبیده به من نشست بلندش کردم یکی گفت کمی از آمپول من زیاد اومده شبیه آمپول انسولین بودن که سرنگ باریکی داره.در جایی دیگر برادرم حسین داشت سیگار می‌کشید! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها